وبلاگ شخصی عباس قامت بلند فارغ التحصیل رشته مددکاری اجتماعی و عضو کوچکی از انجمن بزرگ مددکاران اجتماعی ایران

✍عباس قامت بلند مددکار اجتماعی /فعال اجتماعی /عضو پیوسته دفتر مددکاران اجتماعی ایران /عضو فدراسیون بین المللی مددکاران اجتماعی(IFSW)

وبلاگ شخصی عباس قامت بلند فارغ التحصیل رشته مددکاری اجتماعی و عضو کوچکی از انجمن بزرگ مددکاران اجتماعی ایران

✍عباس قامت بلند مددکار اجتماعی /فعال اجتماعی /عضو پیوسته دفتر مددکاران اجتماعی ایران /عضو فدراسیون بین المللی مددکاران اجتماعی(IFSW)

یک حقیقت تلخ

وجود کودکان کار چه در عرصه تولید مثل کوره پزخانه و کارگاه‌های کوچک مثل فرش بافی و شیشه سازی و مانند آن و چه در عرصه خیابان مثل فروش گل، پاک کردن شیشه ماشین‌ها، آدامس فروشی و امثال آن در شهرهای بزرگ و کوچک غیرقابل انکار و به پدیده‌ای عادی تبدیل شده است. کار این دسته از کودکان تهدیدی جدی برای آینده اجتماعی و رشد و پیشرفت اقتصادی کشور به شمار می‌آید و براین اساس است که کار‌شناسان به عنوان یک معضل اجتماعی به آن می‌نگرند

تعریف کودکان کار

 ‌کودکان کار کودکانی هستند که پیش از رسیدن به سن قانونی کار، ناگزیر وارد بازار کار می‌شوند و درآمد خانواده وابسته به کار آنان است. 

منظور از کار کودک آن نوع کاری است که مانع از تحصیل و برخورداری وی از امکانات اولیه رشد فردی و اجتماعی می‌شود و معمولاً با بهره‌کشی همراه است.

کــار زودهـنـگــام مــانــع رشـد طـبـیـعی در عرصه اجتماعی، روانـی و حـتـی جـسـما‌نی کــــودک شــــده و بــــاعــــث مــی‌شــود از آمـوزش و بـازی محروم گردد.

 ‌فعالیت‌هایی که بر سلامت، رشد شخصیتی و تحصیل کودکان و نوجوانان تأثیر مـنـفـی نـمی‌گذارند، مثبت تلقی می‌شوند. این فعالیت‌ها به کودک مهارت نگرش و تجربه را می‌دهند تا خود را به عنوان یک فرد فعال و مفید در اجتماع آماده کند.

در واقع کودکان کار به کودکان کارگری گفته می‌شود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته می‌شوند که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربۀ دوران کودکی بیبهره می‌سازد و سلامت روحی و جسمی آنها را تهدید می‌کند. کار کودک نزد بسیاری از کشورها و سازمان‌های بین‌المللی فعالیتی استثماری تلقی می‌شود.

کار کودکان بسیار معمول است و می‌تواند شامل کار در کارخانه، معدن، روسپی‌گری، کشاورزی، کمک در کسب و کار والدین، داشتن کسب و کار شخصی (مانند فروش غذا) یا کارهای نامتعارف باشد. ناپذیرفتنی‌ترین شکل‌های کار کودکان استفاده نظامی از کودکان و تن‌فروشی کودکان است. موارد کم‌تر جنجالی و معمولاً قانونی (با بعضی محدودیت‌ها) شامل کار کشاورزی در ایام تعطیلی مدرسه (کار فصلی)، کسب و کار خارج از ساعات مدرسه و همچنین بازیگری یا آوازخوانی کودکان می‌باشد.

 

دسته­بندی کودکان خیابانی:

1.کودکان بدسرپرست

2. کودکان بی­سرپرست

3.کودکان بزه­کار

4.کودکان کار

5.کودکان مبتلا به بیمار­های صعب العلاج، کودکان روانی و یا معلول

6.کودکانی که با پدر خود زندگی می­کنند

7.کودکانی که با مادر خود زندگی می­کنند

8.کودکانی که با خواهر یا برادر خود زندگی می­کنند

9.کودکانی که با ناپدری یا نامادری یا قیم خود زندگی می­کنند

10.کودکان اتباع بیگانه

تقسیم‌بندی کودکان کار و خیابانی 

 ‌کودکان کار هرچند دارای خانواده هستند؛ اما به دلیل فقر خانواده و برای امرار معاش به خیابان‌ها روی می‌آورند. در واقع عاملی که باعث شده تا خانواده‌ها کودکان خود را برای کار به خیابان‌ها بفرستند، فقر اقتصادی است.

 ‌اما کودکان خیابانی را کودکانی شامل می‌شوند که به دلیل طلاق و اعتیاد والدین خود، زندگی از هم گسیخته‌ای دارند و معمولاً ارتباطشان با خانواده قطع است. از این رو این کودکان، خیابان را به عنوان خانه وکاشانه خود برمی‌گزینند.

 ‌در حال حاضر، کار کودک به اشکال گوناگون در ایران و جهان وجود دارد. علاوه بر کار کودکان در کارگاه‌ها، منازل، مزارع و بنادر -که از دیرباز وجود داشته- اشکالی از کارهای خیابانی نیز به آنها افزوده شده است. حتی در برخی مواقع، از کودکان در کارهای پستی هـمـچـون کـارهـای سـیـاه، موادمخدر، انواع قاچاق و بهره‌کشی جنسی استفاده می‌شود و متأسفانه رشدی روزافزون دارد.

 

 

 

 

 ‌عوامل مؤثر در رشد این پدیده

بـــدرفــتـــاری والـــدیـــن یـــا پـــدر و مـــادرخـــوانــده، مهاجرت‌های دسته‌جمعی، عدم انطباق روستاییان با شهر، افزایش هزینه‌ها، کمبود فرصت‌های شغلی و وجود اختلافات خانوادگی از جمله عواملی است که در رشد  پدیده کودکان خیابانی می‌تواند تأثیرگذار  باشد. ‌ البته محور سیاست‌های اتخاذ شده در این زمینه به سمت بازگرداندن کودکان به چرخه محیطی زندگی خانوادگی اسـت، در حـالـی کـه اکـثـر ایـن کودکان آموزش‌های بزهکارانه را فراگرفته یا سرپرست مناسبی برای حمایت و انتقال به خانواده ندارند.

 

 

یک حقیقت تلخ

وجود کودکان کار چه در عرصه تولید مثل کوره پزخانه و کارگاه‌های کوچک مثل فرش بافی و شیشه سازی و مانند آن و چه در عرصه خیابان مثل فروش گل، پاک کردن شیشه ماشین‌ها، آدامس فروشی و امثال آن در شهرهای بزرگ و کوچک غیرقابل انکار و به پدیده‌ای عادی تبدیل شده است. کار این دسته از کودکان تهدیدی جدی برای آینده اجتماعی و رشد و پیشرفت اقتصادی کشور به شمار می‌آید و براین اساس است که کار‌شناسان به عنوان یک معضل اجتماعی به آن می‌نگرند

تعریف کودکان کار

 ‌کودکان کار کودکانی هستند که پیش از رسیدن به سن قانونی کار، ناگزیر وارد بازار کار می‌شوند و درآمد خانواده وابسته به کار آنان است. 

منظور از کار کودک آن نوع کاری است که مانع از تحصیل و برخورداری وی از امکانات اولیه رشد فردی و اجتماعی می‌شود و معمولاً با بهره‌کشی همراه است.

کــار زودهـنـگــام مــانــع رشـد طـبـیـعی در عرصه اجتماعی، روانـی و حـتـی جـسـما‌نی کــــودک شــــده و بــــاعــــث مــی‌شــود از آمـوزش و بـازی محروم گردد.

 ‌فعالیت‌هایی که بر سلامت، رشد شخصیتی و تحصیل کودکان و نوجوانان تأثیر مـنـفـی نـمی‌گذارند، مثبت تلقی می‌شوند. این فعالیت‌ها به کودک مهارت نگرش و تجربه را می‌دهند تا خود را به عنوان یک فرد فعال و مفید در اجتماع آماده کند.

در واقع کودکان کار به کودکان کارگری گفته می‌شود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته می‌شوند که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربۀ دوران کودکی بیبهره می‌سازد و سلامت روحی و جسمی آنها را تهدید می‌کند. کار کودک نزد بسیاری از کشورها و سازمان‌های بین‌المللی فعالیتی استثماری تلقی می‌شود.

کار کودکان بسیار معمول است و می‌تواند شامل کار در کارخانه، معدن، روسپی‌گری، کشاورزی، کمک در کسب و کار والدین، داشتن کسب و کار شخصی (مانند فروش غذا) یا کارهای نامتعارف باشد. ناپذیرفتنی‌ترین شکل‌های کار کودکان استفاده نظامی از کودکان و تن‌فروشی کودکان است. موارد کم‌تر جنجالی و معمولاً قانونی (با بعضی محدودیت‌ها) شامل کار کشاورزی در ایام تعطیلی مدرسه (کار فصلی)، کسب و کار خارج از ساعات مدرسه و همچنین بازیگری یا آوازخوانی کودکان می‌باشد.

 

دسته­بندی کودکان خیابانی:

1.کودکان بدسرپرست

2. کودکان بی­سرپرست

3.کودکان بزه­کار

4.کودکان کار

5.کودکان مبتلا به بیمار­های صعب العلاج، کودکان روانی و یا معلول

6.کودکانی که با پدر خود زندگی می­کنند

7.کودکانی که با مادر خود زندگی می­کنند

8.کودکانی که با خواهر یا برادر خود زندگی می­کنند

9.کودکانی که با ناپدری یا نامادری یا قیم خود زندگی می­کنند

10.کودکان اتباع بیگانه

تقسیم‌بندی کودکان کار و خیابانی 

 ‌کودکان کار هرچند دارای خانواده هستند؛ اما به دلیل فقر خانواده و برای امرار معاش به خیابان‌ها روی می‌آورند. در واقع عاملی که باعث شده تا خانواده‌ها کودکان خود را برای کار به خیابان‌ها بفرستند، فقر اقتصادی است.

 ‌اما کودکان خیابانی را کودکانی شامل می‌شوند که به دلیل طلاق و اعتیاد والدین خود، زندگی از هم گسیخته‌ای دارند و معمولاً ارتباطشان با خانواده قطع است. از این رو این کودکان، خیابان را به عنوان خانه وکاشانه خود برمی‌گزینند.

 ‌در حال حاضر، کار کودک به اشکال گوناگون در ایران و جهان وجود دارد. علاوه بر کار کودکان در کارگاه‌ها، منازل، مزارع و بنادر -که از دیرباز وجود داشته- اشکالی از کارهای خیابانی نیز به آنها افزوده شده است. حتی در برخی مواقع، از کودکان در کارهای پستی هـمـچـون کـارهـای سـیـاه، موادمخدر، انواع قاچاق و بهره‌کشی جنسی استفاده می‌شود و متأسفانه رشدی روزافزون دارد.

 

 

 

 

 ‌عوامل مؤثر در رشد این پدیده

بـــدرفــتـــاری والـــدیـــن یـــا پـــدر و مـــادرخـــوانــده، مهاجرت‌های دسته‌جمعی، عدم انطباق روستاییان با شهر، افزایش هزینه‌ها، کمبود فرصت‌های شغلی و وجود اختلافات خانوادگی از جمله عواملی است که در رشد  پدیده کودکان خیابانی می‌تواند تأثیرگذار  باشد. ‌ البته محور سیاست‌های اتخاذ شده در این زمینه به سمت بازگرداندن کودکان به چرخه محیطی زندگی خانوادگی اسـت، در حـالـی کـه اکـثـر ایـن کودکان آموزش‌های بزهکارانه را فراگرفته یا سرپرست مناسبی برای حمایت و انتقال به خانواده ندارند.

آمار منتاقض

آمار دقیقی در مورد تعداد کودکان کار و خیابان وجود ندارد. مرکز آمار ایران در سال ۸۵ اعلام کرد در ایران یک میلیون و ۷۰۰ هزار کودک به صورت مستقیم درگیر کار هستند.

برخی کار‌شناسان معتقدند تا وقتی آمار درست و دقیقی از تعداد کودکان کار وجود ندارد، تصمیماتی که در خصوص آنها گرفته می‌شود نمی‌تواند تصمیمات درستی باشد.

معمولا در اعلام آمار کودکان کار، این کودکان به طور عمده کودکانی محسوب می‌شوند که از چرخه تحصیل بازمانده‌اند ولی آمار آموزش و پرورش در سال‌های اخیر در این خصوص تناقضی را نشان می‌دهد.

چند سال پیش بود که مرکز پژوهش‌های مجلس کودکان بازمانده از چرخه تحصیل را حدود ۴ میلیون نفر اعلام کرد.

اما از آن تاریخ به بعد با وجود اینکه صحبت از مازاد بودن معلمان است ولی آمار‌ها حکایت از افزایش آمار دانش آموزان از سوی آموزش و پرورش از سال ۹۱ تا ۹۳ دارد.

بر اساس این آمار بطور میانگین سالانه یک میلیون کودک به چرخه تحصیل اضافه شده که با توجه به رشد جمعیت کشور و میزان مرگ و میر کمی غیرعادی و متناقض به نظر می‌رسد.

در سال ۹۱ تعدادانش آموزان مشغول به تحصیل در کشور بیش از ۱۱ میلیون و پانصد هزار نفر، در سال ۹۲ بیش از ۱۲ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر و تعداد دانش آموزان سال ۹۳ بیش از ۱۳ میلیون و ۶۰۰ هزار نفراعلام شد.

 

 

 


آمار بهزیستی

براساس آمارهای بهزیستی، ۷۵ درصد کودکان کار وخیابان دارای سرپرست هستند.

۳۰ درصد این کودکان کار به مدرسه نمی‌روند، ۳۱ درصد آن‌ها شش تا یازده سال دارند و ۹ درصد آنها زیر شش سال دارند.

افزون بر آن ۶۰ درصد این کودکان نان آور خانواده خود هستند که نشان از تنگدستی خانواده‌هاست.

برخی آمار‌ها حکایت از آن دارد که ۹۱۵ هزار کودک به عنوان خانه‌دار به ثبت رسیده که ۹۹ درصد آن دختر هستند.

آمار بهزیستی در سال ۸۹ خبر از تنها ۶ هزار کودک خیابانی ساماندهی شده می‌دهد این در حالی است که بر اساس برخی آمار‌ها ۹۰ درصد کودکان کار شب‌ها به منازل خود بر می‌گردند.

یک تصور اشتباه

با توجه به آماری که خبر از ۹۰ درصد کودکان کار می‌دهد که دارای خانواده هستند، تصور اینکه آنان از سوی باندهای مافیایی سازماندهی شده باشند اشتباه است.

برخی کار‌شناسان معتقدند علت اصلی وجود کودکان کار درایران فقر است و درصد کمی از آنها مورد سوء استفاده باندهای مافیایی قرار می‌گیرند.

بر اساس آمار موجود ۳۰ درصد کودکان کار دارای والدین با سابقه محکومیت هستند و ۴۰ درصد دارای والدین بی‌سواد یا کم سواد هستند.

علل گسترش پدیده کودکان کار

 

در شماره ۱۹ سال پنجم فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی یک کار تحقیقی در مورد کودکان کار و خیابان منتشر شده که تحت نظر دکتر سید حسن حسینی جامعه‌شناس انجام گرفته است.

جامعه آماری این تحقیق ۵۰۶ نفر در پنج شهر تهران، مشهد، شیراز، اهواز، و رشت بوده و با روش پرسش نامه و جمع آوری اطلاعات صورت گرفته است.

این پژوهش براساس داده‌های خود نتیجه می‌گیرد، ۹۰ درصد پاسخ گویان دارای خانواده و سرپناهی برای سکونت هستند.

به عبارت دیگر بر عکس آنچه که در تعاریف آژانس‌های بین المللی از آن به عنوان کودکان خیابان یاد می‌شود، آنچه ما با آن روبرو هستیم پدیده کودکان خیابانی‌ست که دارای خانه و خانواده هستند ولی بیشتر وقت خود را به کار و یا پرسه‌زنی در خیابان‌های شهر می‌پردازند.

برخی از این کودکان که تحت تاثیر فشارهای طاقت فرسای اقتصادی هستند، به میل و رغبت خود برای کمک به خانوده و برخی نیز تحت تاثیر اجبار و الزام‌های والدین و بزرگ‌تر‌ها به کار کردن درخیابان روی می‌آورند.آنان با محرومیت از تحصیل به اشتغال در مشاغل کاذب داوطلب می‌شوند.

یافته دیگر این پژوهش نشان می‌دهد که به موازات افزایش میزان درآمد سرپرست خانوار بر تعداد کودکان مدرسه رو افزوده می‌شود و بالعکس از تعداد کودکان ترک تحصیل کرده کاسته می‌شود. در این تحقیق ۵۵ درصد کودکان را افغان‌ها تشکیل می‌دهند.

این پژوهش عواملی مانند فقر اقتصادی خانواده‌های کودکان خیابان، ناتوانی آنان در انطباق با شیوه‌های زندگی شهرهای بزرگ، آسیب‌زا بودن محلات حاشیه شهر و نارسایی نهادهای اجتماعی مانند خانواه و مدرسه و فقدان نظارت کافی از سوی سازمان‌های مطولی را از عوامل پدیده کودکان کار و خیابان بر می‌شمارد.

مشکلات بهداشتی

در سال ۹۴ در میزگردی که یکی ازخبرگزاری‌ها بر روی دو محور «خروج از چرخه تحصیل کودکان کار» و «وضعیت درمان و بیمه کودکان کار» تشکیل داد، عزیز پناه رییس هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودک تصریح کرد:» طبق تحقیقات انجام شده ۴۵ درصد کودکان کار و خیابان در معرض بیماری‌هایی نظیر، ایدز، هپاتیت و سفلیس قرار دارند و از بیماری‌هایی مثل سوء تغذیه، کوتاهی قد، کمبود وزن، مشکلات روحی روانی و بیماری‌های پوستی رنج می‌برند.

او می‌افزاید، بسیاری از کودکان کار و خیابان در منطقه هرندی تهران بین ۸ تا ۱۰ سال سن دارند، شش ساعت در روز کار می‌کنند و حتی روزی یک وعده غذای گرم نیز نمی‌خورند و این موضوع زمینه بروز انواع بیماری‌هاست.

وی همچنین معتقد است این کودکان دچار بلوغ زودرس بوده و زود‌تر از سایر کودکان با مسائل جنسی مواجه می‌شوند که زمینه ساز ورود انواع آسیب‌های جنسی است.
بیماری‌های جسمی و روحی

طاهره پژوهش کار‌شناس مسایل اجتماعی مدعی است بسیاری کودکانی که مجبور به بارکشی در بازار کار می‌شوند، به بیماری و عارضه دیسک کمر دچار هستند و چون امکان دسترسی به مراکز درمانی را ندارند، این روند باعث بروز انواع بیماری‌ها می‌شود.

او ادامه می‌دهد: «بیماری‌های روانی در این کودکان بیداد می‌کند، درحالیکه در سالهای گذشته شاهد این تغییر نبودیم، در مواردی این کودکان مجبور به مصرف قرص‌ها و داروهای گران قیمت روان پزشکی می‌شوند، اما بخاطر ناتوانی در پرداخت مصرف را قطع می‌کنند. بنابراین شاهدیم که مشکلات روانی در خیلی موارد حتی پس از مراجعه به پزشک تشدید می‌شود

پیمان جهانی حقوق کودک

پیمان جهانی حقوق کودک یک پیمان بین المللی برای دفاع از حقوق کودک است که درسال ۱۹۹۰ به اجرا در آمد و بر ۴ محور بقا، رشد، حمایت و مشارکت استوار است.

ماده ۳۲ پیمان جهانی کودک می‌گوید: «کودک باید در برابر هر کاری که رشد و سلامت او را تهدید می‌کند حمایت شود. دولت‌ها باید حداقل سن کار و شرایط کار کودکان را مشخص کند.» افزون بر آن ماده ۳۶ پیمان تاکید می‌کند هر کودکی حق دارد از بیمه اجتماعی برخوردار شد.

در سال ۱۳۷۳ ایران به این پیمان پیوست و تعهدات خود را در پیوند با کودکان کار و خیابانی پذیرفت. اما درعمل پس از گذشت نزدیک به دو دهه هنوز آمار دقیقی در مورد این کودکان وجود ندارد.

قانون کار درمورد کار کودکان

ماده ۷۹ قانون کار، اشتغال کار کودکان زیر ۱۵سال را ممنوع کرده است. هر چند کارگران شاغل در کارگاه‌های خانوادگی که کارفرما، بستگان و خویشاوندان نسبی درجه یک باشند، مشمول قانون کار نیست. در نتیجه حداقل سن کار شامل چنین کارگرانی نمی‌شود.

از سوی دیگر ماده ۸۴ حداقل سن کار در مشاغلی که ماهیت آن برای سلامتی یا اخلاق نوجوانان زیان آوراست را ۱۸ سال تمام پیش بینی کرده که تشخیص آن با وزارت کار و امور اجتماعی‌ست.

در هر حال مریم،‌‌ همان دختر گل فروش، نمونه کوچکی از دختران و پسرانی است که قربانی برخی ناهنجاری‌های جامعه، متزلزل بودن پایه‌های نهاد خانواده و ارمغان تلخ‌ترین حلال یعنی طلاق شده‌اند. مریم‌های جامعه نیازمند برنامه ریزی‌های دقیق در حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هستند. برنامه‌ریزی‌هایی که اگر در مسیر صحیح قرار گیرد قطعا از به وجودآمدن خانواده‌های از هم گسسته‌ای نظیر خانواده مریم جلوگیری می‌کند
چرا کودکان زیادی در جهان مجبورند کار کنند؟

عوامل گوناگونی دست به دست هم دادند تا کودکان زیادی در دنیا ، از حقوق طبیعی خود محروم بمانند. عواملی مثل ساختار خانواده ، افزایش خانواده های بی سرپرست و بد سرپرست و تک سرپرست ، افزایش جمعیت ، شکاف طبقاتی ، طردشدن کودک ، عدم تامین اجتماعی ، حاشیه نشینی و درگیری های مستمر خانوادگی و مشاغل کاذب ، فقر اقتصادی و فرهنگی، اعتیاد و یا تغییرات اقتصادی ناگهانی ناشی از جنگ که باعث مهاجرت گروه های زیادی از مردم به کشورهای همسایه می شود.

 به طور مثال بیش از نیمی از کودکان کار استان قزوین را مهاجران افغان تشکیل می دهند که به دلیل جنگ و اوضاع بد اقتصادی ، برای کار و دستمزد بالاتر به ایران مهاجرت کردند و نداشتن گذرنامه بسیاری از آن ها را از رفتن به مدرسه و حق تحصیل باز داشته است. اهمیتی ندارد که کودک ایرانی باشد یا غیر ایرانی ، مسلمان باشد یا غیر مسلمان ما باور داریم کودکی و شادی کودکانه حق طبیعی و مسلم هر کودک باهر نژاد و مذهب است.

چرا باید به فکر کودکان کار باشیم؟

حتما شما هم شنیده اید که کودک اگر کودکی نکند در بزرگسالی هم نمی تواند وظایفش را انجام دهد و لذتی از زندگی نمی برد. همه به خوبی این موضوع را میدانیم که بازی و شادی و تفریح در کودکی ، باعث خلاقیت فکری و ایجاد جسم و روانی سالم می شود و کودکان سالم و شاد ، آینده ای تضمین شده تر دارند. از طرفی ، کار سنگین در محیطی که هیچ شباهتی به دنیای شاد و زیبای بچگی ندارد کودکان را در معرض انواع خشونت های روحی و جسمی و یا تحقیر و توهین قرار می دهد . همین کمبودها و خشونت ها با بزرگ تر شدن آن ها ، به انواع آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، بزهکاری، استثمار، تبعیض، فقر و منجر میشود و این چرخه در بین فرزندان و اطرافیان آن ها تداوم می یابد.

ما با شنیدن کلمه ی اعتیاد و بزهکاری و فقر ، به خود می لرزیم و این پدیده را به شدت زشت و ناپسند تلقی میکنیم و با تمام وجود آرزو می کنیم دنیا از این معضلات پاک شود. این صحیح است که ریشه کن کردن کامل اعتیاد و بزهکاری و ، آرمانی و به دور از واقعیت است اما حتی اگر ، همیاری و احساس مسئولیت همه ی ما ، فقط و فقط یک کودک را از داشتن چنین آینده ای نجات دهد کمک بسیار بزرگی به خود و جامعه ای که در آن زندگی می کنیم کرده ایم.

بیرون آوردن یک کودک از این چرخه ی نا منصفانه و بی رحم ، یعنی نجات هزاران نفر دیگر از ورود به این چرخه ، یعنی آسیب های اجتماعی کمتر ، یعنی  کمک به داشتن جامعه ای سالم تر و آینده ای روشن تر.

چه باید کرد؟

پیشگیری بهتر از درمان است. بنابراین، قبل از آن‌که برای کودکان خیابانی کاری انجام دهیم، باید از ایــن مــعــضــــل اجــتــمــــاعــــی پــیــشــگــیـــری کــنــیــم؛ یــعــنــی خانواده‌های بی‌بضاعت و کم درآمد را که زیر خط فقر و در وضعیتی بسیار سخت در چنگال فقر گرفتار هستند، شناسایی کنیم و آنها را برای دریافت کمک مالی به نهادها و سازمان‌های مربوط معرفی نماییم‌. همچنین ضروری است برای خانواده‌هایی که معضلات اجتماعی از جمله اعتیاد و طلاق باعث جدایی کودکان از آغوش گرم آنها می‌شود، اقدامات اساسی انجام دهیم. به این منظور، ابتدا این خانواده‌ها باید تحت آموزش قرار گرفته و سپس برای والدین معتاد زمینه ترک اعتیاد فراهم گردد و برای اشتغال آنها نیز چاره‌ای اندیشیده شود. باید پـذیـرفـت کـه در جـامـعـه مـا مـعـضــل کــودکــان کـار و خیابانی به مرحله حاد خود رسیده است و باید نسبت به این مـعضل اجتماعی از خود واکنش نشان داد. باید توجه داشت که حمایت و حفاظت از کودکان خیابانی و ایجاد شرایط و امکانات زندگی برای آنها وظیفه کل جامعه است.

حال پرسشی که مطرح می‌شود این است ‌که برای این کودکان چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟

 ‌باید ابتدا از تعداد این کودکان و وضعیت اقتصادی خانواده‌های آنان آمار دقیقی را به دست آوریم تا بتوانیم برنامه‌ریزی کارشناسانه‌ای انجام دهیم. با داشتن این آمار می‌توان مشخص کرد که چه تعداد از این کودکان دارای خانواده هستند و علت روی آوردن آنان به خیابان‌ها را جست‌وجو نمود. سـپس لازم است که به فـکـر سـامـان‌دهـی آنـها باشیم؛ البته این اقدام باید به طور مداوم در سطح جامعه از جمله در کلان‌شهرها صورت بگیرد.

 ‌در گام بعد، باید به طور مستمر امور حمایتی را ادامه دهیم و ضربتی عمل نکنیم؛ یـعـنـی ایـن‌گـونـه نـبـاشد که یک سال تصمیم به جمع‌آوری این کودکان داشته باشیم و آنها را سامان‌دهی کنیم و در سال‌های بعد ادامه ندهیم.

از سـویـی، والـدین کود‌کان بی‌بضاعت را باید حمایت مالی کنیم تا کودکان خود را تحت آموزش قرار دهند و آینده‌ای روشن برای آنها رقم بزنند.

شایسته است مراکزی را برای نگهداری آن گروه از کود‌کان خیابانی که خانواده‌ای‌ ندارند، تأسیس کنیم. همچنین برای کار این کودکان مراکزی را در نظر بگیریم تا پس از رسیدن به سن قانونی کار، جذب این مراکز شوند. به منظور ارتقای سطح آگاهی این کودکان نیز می‌توان نسبت به حرفه‌آموزی و اشتغال، سوادآموزی و ارائه آموزش‌های بهداشتی و تربیتی به این کودکان اقدام کرد تا به عنوان یک شهروند فعال و مفید در خدمت جامعه باشند.

به‌علاوه، نباید جنبه تبلیغی را از یاد برد؛ یعنی باید به گونه‌ای تبلیغ شود تا تمام نهادهای دولتی وغیردولتی هر یک به سهم خود حامی ‌این کودکان باشند.

در این راستا باید به سازمان‌های مردم‌نهاد اجازه داده شود تا بر روند احقاق حقوق این کودکان  نظارت کنند.

همچنین در قانون درخصوص سختی و مشقت ‌کـــار و ســـاعـــت کـــاری ایــن کــودکــان لازم اســت پیش‌بینی‌های مناسبی صورت گیرد تا عدالت در مورد آنان اجرا شود.

اقدام ضروری دیگر، فراهم کردن زمینه شناخت و درک صحیح رفتار کودکان و نوجوانان درسنین مختلف و تدوین قوانین راهبردی به منظور حمایت از حقوق آنهاست. ‌چنانچه کودکان رها شده، بدسرپرست یا بی‌سرپرست به خانواده‌های واجد شرایط سپرده شود و بر نحوه آموزش و تربیت آنها نظارت به عمل آید، در فرآیند اجتماعی شدن و تعلیم این کودکان تأثیری بسزا خواهد داشت.

 ‌سرانجام این که چتر آموزش کودکان در مناطق محروم گسترش یابد و سیاست‌های مناسبی برای امکان ادامه تحصیل آنها اتخاذ شود.


منابع:
۱- «کار کردن با کودکان خیابانی»، ترجمه جعفر شریفی، سازمان بهزیستی استان کردستان، انتشارات پرتو بیان ۱۳۸۴.
۲- «کودکان خیابانی در بمبئی و کلکته»، دفتر یونیسف در تهران، ۱۳۸۱.
۳- «بررسی روش‌های گوناگون مبارزه با کار کودک»، یونیسف و مرکز بین المللی رشد کودک.
۴- «کودکان و نوجوانان خیابانی»، حسن ملکی، نشر آییژ، ۱۳۸۵.
۵- "ادبیات فارسی کنترل آسیب‌های اجتماعی در کشورهای جهان"- محمد رضا جوادی یگانه - معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، بهمن ۱۳۸۱.
۶- «راهکارهای مناسب جهت کنترل پدیده کودکان خیابانی»، معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی خرداد ۱۳۸۱.
۷- «بررسی عوامل مؤثر در بروز و شیوع پدیده کودکان خیابانی و ارائه راهکارهای مداخله‌ای و پیشگیرانه»، مجری: دکتر سید حسن حسینی ۱۳۸۲ (سازمان مدیریت و برنامه ریزی، سازمان بهزیستی کشور و دانشگاه تهران). ۸- خبرها ومقاله‌های جراید و خبرگزاری‌ها در سال‌های ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۶.
۹- مستندات دفتر امور آسیب‌دیدگان اجتماعی بهزیستی کشور.
۱۰- سایت‌های اینترنتی مربوط به کودکان خیابانی به زبان انگلیسی.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.